تاریخ سازان ایل بختیاری

این وب سایت زیر نظر وب سایت ایل بزرگ بختیاریwww.kog.blogfa.com میباشد

تاریخ سازان ایل بختیاری

این وب سایت زیر نظر وب سایت ایل بزرگ بختیاریwww.kog.blogfa.com میباشد

محمدتقی خان بختیاری

محمد تقی خان بختیاری

محمد تقی خان بختیاری (محمد تقی خان در بین بختیاری ها با نام ممتی خون نیز معروف است)یکی دیگر از بزرگمردان لر است وی را شجاع ترین ایلخان بختیاری نام نهاده اند. محمد تقی خان پسر علیخان در بین سال های 1249 تا 1257 هجری قمری سلسله حر کت ها و مبارزات زیادی در کوه‌های بختیاری انجام داد. محمد تقی خان که مصمم بود حکومت بختیاری ها را بدست آورد بتدریج نفوذش را در میان طوایف بختیاری زیاد کرد.و بالا خره توانست ریاست ایل بختیاری را بدست آورد. وی توانست طوایف بختیاری را بطور کامل با هم متحد کند.بدینصورت سیاست تفرقه اندازی قاجار نتیجه عکس داد. و محمد تقی خان در آخرین سال پادشاهی فتحعلی شاه بر ضد دولت مرکزی ایران طغیان کرد.وی بیست هزار تومان مالیات دولتی که به تهران می رفت را غارت کرد.و ششصد هزار تومان مالیات فارس را نیز ظبط کرد. بدین سبب کارش بالا گرفت و در میان مردم لر که دل خوشی از دولت نداشتند بسیار محبوب و روز به روز پیروانش افزوده شد. تا اینکه با هشت هزار سوار به شوشتر آمد و شهر را محاصره کرد.و اسدالله میرزا یکی از شاهزادگان قاجار که بر شوشتر حکمرانی می کرد پا به فرار گذاشت و محمد تقی خان حکومت کنترل شوشتر را به دست گرفت. محمد تقی خان به دزفول نیز دست یافت و رامهرمز و بهبهان را نیز تصرف کرد. در این میان ولی خان ممسنی و جمال خان دشتی نیز با او متحد شدند و به فارس هم دست یافت. در این سال ها تا هویزه هم پیش رفت و رئیس اعراب یعنی شیخ کعب را از فلاحیه بیرون کرد و شکست سختی به آنها داد. شورش بختیاری ها کماکان ادامه داشت.و در بین این سال ها جنگ های زیادی بین بختیاری و دولت مرکزی بود. در این سال ها سرزمین بختیاری عملا به یک ناحیه کاملا خودمختار و دارای استقلال تبدیل شده بود. چنانکه محمد تقی خان و بختیاری ها سرزمین شان را کشور بختیاری می نامیده اند و در خیلی از منابع تاریخی هم نام کشور بختیاری یا لرستان ذکر شده است.چنانکه لایارد در خاطراتش می نویسد:"محمد تقی خان به دربار انگلیس نامه‌ای نوشت که انگلیس استقلال کشورش یا همان کشور بختیاری را به رسمیت بشناسد،و با آنها تجارت کند.اما انگلیس که در آن زمان با دولت ایران روابط خوبی پیدا کرده بود.موافقت نکرد و دولت بختیاری را به رسمیت نشناخت ولی در عوض حاضر شد با بختیاری ها تبادل تجاری داشته باشد. " بالاخره معتمد الدوله شاهزاده قاجار که مامور سرکوبی بختیاری ها بود از راه حیله در آمد.و علی نقی خان برادر محمد تقی خان و پسر خردسال محمد تقی خان را گرو گان گرفت. و در این شرایط محمد تقی خان در وضعیت بدی قرار گرفته بود.نه می توانست بخاطر علاقه‌ای که به برادر و فرزندش داشت با دولت جنگ بکند نه می توانست تسلیم شود. سرانجام معتمد الدوله قسم یاد کرد که به خان بختیاری آسیب وارد نکند، و خان با اطمینان نزد معتمد الدوله بیاید تا مذاکره کنند.اما زمانی که محمد تقی خان به نزد شاهزاده قاجار رسید به دست و پایش زنجیر بستند و او را به زندان انداختند. برادران محمد تقی خان شبانه حمله‌ای را برای نجات محمد تقی خان انجام دادند.اما متاسفانه با شکست روبرو شد. و محمد تقی خان بعد از چند سال در گذشت. در حقیقت به خاطر شورش ها و حرکت های جدایی طلبانه و استقلال طلبانه محمدتقی خان بعضی از نویسندگان ایرانی او را مورد بی رحمی قرار داده اند و علاوه بر این که او را کم اهمیت جلوه داده اند ، به او موارد نادرستی را نیز نسبت داده اند. اما در میان خود لرها محمد تقی خان چهره‌ای محبوب و مقتدر می باشد که خدمات زیادی به قوم لر کرده. چنان که داراب رئیسی شاعر معاصر در وصف دلاوری های او شعری سروده که در زیر قسمتی از آن را می آورم:

* نگه کن به تاریخ این دودمان *** پس از آریو برزن پهلوان*
*که اسکندر و خیل مقدونیان *** به زحمت ز دستش ببردند جان*
*چنان داد درسی به مقدونیان *** که شد نام او تا ابد جاودان*
* نیامد چو او پهلوانی رشید *** بجز از محمد تقی خان پدید*
*محمد تقی خان بود افتخار *** برای دلیران این روزگار*
*چو مادر دهر هرگز نزاد *** ندارد چو او بختیاری به یاد*
*سر بختیاری به کیوان رسید *** چو او را به دامان خود پرورید*
*هم اکنون سراسر دیار جنوب *** دیار پر از افتخار جنوب*
*ز اهواز تا شوشتر و بهبهان *** ز سردشت و دزفول تا شادگان*
*سراسر همه دهدز و مالمیر *** بود جمله فرمانبر آن امیر*
*به او خطه لر دارد امید *** چو باران رحمت ببارد امید*
*چنین پهلوانی به این فر و جاه *** سزاوار تخت است و تاج و کلاه*
*چرا کلبعلی خان و جعفر قلی *** و یا پهلوانی چو آ نادعلی*
*در این رزم سختی که این دادخواه *** نموده است با والی پادشاه*
*نکردند با او دمی یاوری *** به یزدان گذاریم این داوری* 
 

http://kog.blogfa.com/post/6